خبرگزاری فارس: ابراهیم حاتمیکیا گفت: همواره در برخورد با نظامی که خودم در شکلگیری و نگهداریاش دخیل بودهام و حساسیت به ارزشهایش برای من مساله است، دلم میلرزد و از این بابت سرم هم بالاست اما به همان نسبت، به خودم حق میدهم که برخی مسائل را نقد کنم.
به گزارش خبرگزاری فارس، ابراهیم حاتمیکیا در برنامه پنجشنبه شب «شبشیشهای» با انتقاد از شرایط تولید فیلم در عرصه سینمای جنگ، افزود: این انصاف نیست. واقعا فعالیت در این عرصه سختمان است و برای فیلمسازی در سینمای جنگ خون به جگر می شویم. وی گفت: این که به جنگ نگاه ارتجاعی بشود، به گذشته برگردیم و صرفا خاطره نوستالژیک داشته باشیم، نگاه عقب افتادهای است. ما باید چیزی را درمورد جنگ بگوئیم که برای آیندگان تعریف شود. وی ادامه داد: متاسفانه برخوردها صحیح نیست. من وقتی به یک مسول نظامی توضیح میدهم که من این فیلم را ساختهام ، آن فیلم را کارگردانی کردهام، به من میگوید بله اینها درست اما.... این «اما» که به میان میآید معنایش این است که برو ته صف بایست. وی متذکر شد: پس از شهادت آقا مرتضی (آوینی) من در روایت فتح بودم و آنجا هم میگفتم که بحث جنگ را نوستالژیک نکنیم. توی فیلمساز، بیا بسیجی زمان حال را بگو و حالا نقبی به گذشته هم بزن. امروز بازماندگان از جنگ نفس می کشند، زندگی میکنند. یکی مهندس است، یکی دکتر است و یکی هم خلاف شده... گفتن اینها هیچ اشکالی ندارد. من البته تا حالا هم تلاش خودم را کردهام. حاتمی کیا گفت: یک نقاش، روزی رنگهای روشن را بر میدارد و یک روز رنگ تیره را و حق نداریم این حق را از او بگیریم چون مردم این وکالت را به هنرمند دادهاند که چیزهایی که فکر میکند، برایشان بگوید. وی ادامه داد: فیلم جنگی ساختن سخت است و من هم به دعوت کسی نیامدهام در این حیطه، پس دلم میخواهد هیچ کس از تشکلهای نظامی روی فیلمی که من دارم میسازم، نظر ندهد. من خودم را محق میدانم و البته شاید نوعی خودخواهی هم در آن وجود داشته باشد. من در شرایطی به مشکل برمیخورم که کوتولهها میآیند در این حیطه فیلم میسازند و هر که میخواهد به عالم فیلمسازی نفوذ کند، مثل خوانندههایی که برای ورود به عرصه خوانندگی ، مولودیها را میخوانند، در سینما فیلم جنگی میسازد و من از این بابت شرمندهام. سازنده ازکرخه تا راین در مورد فریاد شخصیتهای فیلمهایش رو به معبود، گفت: مناجات این آدمها اینگونه است. از جنس موسی و شبان است. آدمهایی که تعریفشان کردهام و میتوانند اینگونه مناجات کنند. این در حقیقت نوعی عشقبازی با معبود است و این نوع نگاه، به گونهای نیست که بگوییم خدایناکرده اعتراض مقابل خداوند که اصلا این اعتراض معنا نمیدهد. وی در ادامه گفت: تا حدی طبیعی است و من میپذیرم با توجه به شرایط جامعه و طولانی بودن 8 سال جنگ تحمیلی، احتیاج بر این بود که احترام به این حوزه نسبت به حوزه های دیگر پررنگتر باشد اما امروز با لفظ دفاع مقدس نباید بازی کرد. مفاهیمی چون شهادت و شهید بسیار عمیق است و اینقدر مرزهای ظریفی دارد که اگر با آن بازی کنیم، لقلقه کلام میشود و معنایش را از دست میدهد. وی افزود: تقدس دفاع مقدس باید در فیلم من دیده شود. واژه باید در ذهن مخاطب شکل بگیرد نه این که از قبل این را درنظر بگیریم و اگر فیلم نامقدس هم باشد، تضاد ایجاد میشود. وی در مرور خاطرهانگیزترین فعالیت سینمایی خود، گفت: هنوز هم میگویم فیلم «خاکستر سبز» که برای ساخت آن با یک ورقه کاغذ پاشدیم و به اسلواکی رفتیم، برایم بهترین پشت صحنه را داشت و به ایمانی که آن موقع داشتم، غبطه میخورم. مگر می شود اینگونه یک فیلمنامه را زد زیر بغل و آنگونه، با آن ایمان برای ساخت فیلم به سفر رفت؟ وی درمورد استیصال موجود در قهرمان «به نام پدر» گفت: اصلا کدام هنرمند در نسبتی که با کل شرایط جامعه امروز دارد، در استیصال نیست؟ من در این فیلم از بابت خیلی مفاهیم، بحثها و مسائلی که دارد پیش میآید، مستاصل هستم و تجلیاش در فیلم دیده میشود. من در «به نام پدر» احساس کردم با توجه به شرایط جامعه، باید این تعریف دربیاید و این فضا واضح شود که علاقهای وجود ندارد که خدای ناکرده جنگ شود و ما در آن فضا قرار بگیریم و ما باید به خودمان برگردیم. حاتمی کیا افزود: نسل بعدی از ما سوال خواهد کرد. بعضی وقتها جواب صریح داریم و گاه جوابهای ما صریح نیست. بحثی بود که بعد از خرمشهر، جنگ باید ادامه پیدا میکرد یا نه. حتی بحثهایی را بزرگان هم مطرح کردند. این بحثها، نشانه این است که صحبتها با شفافیت رخ نمیدهد و وقتی رخ نمیدهد، نسل بعدی از ما سوال میکند. وی گفت: راجع به خرمشهر که مبدا بسیار قشنگ نظام ماست و همه باید دربارهاش حرف بزنیم، من هم باید حرف بزنم اما اگر از فاو بخواهم بگویم، توی قاعده فرهنگی جا نمی گیرد. باید تعریفها را عوض کرد و چیز دیگری گفت. اینجاست که اختلاف پیدا میکنیم. این استیصال البته نوعی صدق درش هست که مخاطب متوجه میشود. وی گفت: اگر جزو مسافران هواپیمای «ارتفاع پست» بودم، به کارهای قاسم تماشا میکردم ببینم آخر ماجرا چه میشود. این بهترین فرصت برای دیدن بود گرچه در چنین موقعیتی، چون من گاو پیشانی سفید هستم، اولین کسی که دست و پاهای او را میبستند ، من بودم! وی اضافه کرد: وقتی با یک گروه سینمایی به خارج از کشور میروم، از همه سوال هنری میپرسند و از من سوال سیاسی چون میگویند فیلمسازی هستم که نسبتم با نظام تنگاتنگ است. حاتمیکیا در انتقاد از کسانی که او را فیلمساز دولتی میخوانند گفت: میگویند من باندارچوک سینمای ایران هستم اما باید بگویم من خود خود خودم هستم و روی این قضیه اصرار میکنم. جایی که نظام مطرح میشود - نظامی که خودم در شکلگیری، نگهداریاش دخیل بودهام و حساسیت به ارزشهایش برای من مساله است - به همان نسبت دلم میلرزد و دلم میخواهد حرف بزنم. من این واقعیت را هیچ وقت رد نکردهام و میپذیرم که از درون جریان انقلاب آمدهام و فرزند این فضا هستم. جزو بچههایی هستم که دفاع پنهان نمیکنم و سرم هم بالاست اما به همان نسبت به خودم حق میدهم که مسائل را نقد کنم. این هم نیست که هر آنچه سیستم بخواهد بگوید، من همان را بگویم. این اجازه از طرف مردم به من داده شده که این واکنشها را بروز بدهم. ایرادی هم نمیبینم که بگویم زیر سوال رفتهام یا در فیلمی لنگ بزنم. وی گفت: من وقتی فیلمنامه ای را مینویسم، فن و قواعد فیلمنامه نویسی را میفهمم. از یک جایی عقل و «دودوتا چهار تا» را کنار میگذارم تا حرف راحت دربیاید. آژانس شیشهای را همه میگفتند نساز و من ساختم و آن فیلم شد. از سویی به نظرم «به نام پدر» از همه فیلم های من ضعیفتر است اما در همه این فیلمها من در کنار فن و تکنیک با دلم کار کردهام، یکجا درآمده و یکجا نه. وی درمورد اخبار منتشره در مورد ساخت فیلمی علیه فیلم 300 گفت: من اخلاقی دارم که مطبوعاتیها دستشان آمده و آن اینکه خیلی مصاحبه نمیکنم. سرم به کارم است و وقتی سر یک کاری هستم باید به شدت با آن درگیر باشم و به این دلیل مصاحبه همین جوری و الله بختکی برای چهارتا جمله نمیکنم. همین مصاحبه نکردن، ظاهرا باعث شده بلاهایی سرم بیاید. در این مدت هم انقدر از این شایعات عجیب و غریب سریالسازی میشنوم که بریام عجیب است.من 4 روز از ایران خارج شدم و برای همکاری با عزیزی به ایتالیا رفتم. این مربوط به کاری است که 6، 7 سال پیش میخواستم انجام دهم و باید تحقیق میکردم، اما تا وقتی کاری شکل نگرفته باشد، دوست دارم حرف نزنم. این اخلاق را هم ندارم که بیایم تکذیب بدهم مجلهها که من این کار را نکردهام و نمیخواهم انجام دهم. دو سال است که عمرم را سر سریال «حلقه سبز» گذاشتهام و بلد هم نیستم درجا ، حلقه یسبز بسازم، جشنواره خارجی بروم، همان لحظه هم فیلم کوتاه بسازم! وی در بخش دیگری از حرفهایش گفت: من از ساخت فیلم جنگی پشیمان نشدهام. من هر چه دارم از این حیطه دارم. زندگیام با این سینما شکل گرفته و نمیتوانم از آن جدا شوم، منتها این که من فقط در این ژانر میمانم یا نه، باید بگویم نه! من میروم در ژانرهای دیگر هم کار میکنم چنانچه سریال «حلقه سبز» هیچ ربطی به جنگ ندارد.