سینما و هنر هفتم

سینما از نگاهی دیگر

سینما و هنر هفتم

سینما از نگاهی دیگر

هزار فیلمی که قبل از مـُردن باید ببینید

پرویز جاهد



شخصاً هیچ‌گاه اعتقادی به تهیه‌ی لیست ده فیلم یا صد فیلم برتر تمام عمر یا کل تاریخ سینما نداشته‌ام و هر بار با اکراه در چنین نظرخواهی‌هایی که غالباً از سوی دوستان منتقد صورت می‌گیرد شرکت کرده‌ام. اما این لیست‌ها گاهی واقعاً جذاب و فریبنده و وسوسه‌انگیزند. و همه‌ی کسانی که از شرکت در این بازی طفره می‌روند یا از آن ابراز تنفر می‌کنند، ناخودآگاه در ذهن خود با آن درگیرند و مدام در حال ساختن و یا تصحیح چنین لیست‌هایی‌اند. اما لیست اخیر گاردین از هزار فیلمی که قبل از مرگ باید دید، لیست واقعاً عجیبی است.
لیستی که به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی گاردین و افرادی مثل دیوید تامپسن، پیتر بردشاو، و جفری مک‌نب تهیه شده و انواع فیلم‌ها از فیلم‌های تجاری محض و زباله‌های هالیوود تا فیلم‌های هنری، روشنفکرانه، و مستقل و حتی فیلم‌های تجربی و آوانگارد را در بر می‌گیرد.


سالو



یک منتقد حرفه‌ای سینما مجبور است فیلم‌های زیادی را در طول عمرش ببیند که الزاماً همه‌ی آنها فیلم‌های خوبی نیستند. اما چرا آنها باید دیدن فیلم‌های بد را به دیگران توصیه کنند؟ احتمالاً دلایل و انگیزه‌هایی فراتر از انگیزه‌های هنری صرف در تهیه‌ی این لیست دخالت داشته است. وگرنه در لیستی که فیلم‌های درخشان و شاهکارهایی چون نانوک شمال (رابرت فلاهرتی)، کلمانتین عزیزم (جان فورد)، فراموش شدگان و ویریدیانای بونوئل، ماما روما و سالوی پازولینی، شب های کابیریا و هشت‌و‌نیم فلینی، نوسفراتو و طلوع مورنائو، سانشوی مباشر کنجی میزوگوشی و کوایدان کوبایاشی، هفت سامورایی و زیستن کوروساوا، جیب‌بر برسون و اورفه ژان کوکتو و ازنفس‌افتاده گودار وجود دارد، چرا باید فیلم‌های سطحی و احمقانه‌ای چون تاپ‌گان (Top Gun) وجود داشته باشد؟ واقعاً چه ارتباطی بین این فیلم‌ها وجود دارد؟


خواب بزرگ

تماشاگری که فیلم کاراواجو درک جارمن یا برش‌های کوتاه رابرت آلتمن یا دنباله‌رو برتولوچی را می‌بیند چرا باید قبل از مردن فیلم هواپیما دیوید زوکر یا آمریکن‌پای پل ویتز را هم ببیند؟ آیا اگر کسی فیلمی مثل اسلحه‌ی عریان (Naked Gun) را قبل از مرگ ندیده باشد چیزمهمی را از دست داده است؟ چرا تماشاگر سینما قبل از مرگ باید از سینمای ایران فقط فیلم‌های سیب، تخته سیاه، دونده، سفر قندهار، کلوزآپ، طعم گیلاس، و بادکنک سفید را ببیند؟ چرا نباید دیدن آثار درخشان دیگری مثل شب قوزی، خشت و آینه، گاو، غریبه و مه، طبیعت بی‌‌جان، یک اتفاق ساده، مغول‌ها، تنگنا، خانه سیاه است، و چشمه را قبل از مردن به تماشاگران توصیه کرد؟


دنباله رو

روشن است که سلیقه‌های متفاوتی در تهیه‌ی لیست گاردین و انتخاب این هزار فیلم مشارکت داشته اما وجود برخی از فیلم‌ها نشان می‌دهد که هیچ نزدیکی‌ای بین این سلیقه‌ها وجود نداشته است. بسیاری از این فیلم‌ها را می‌توان نادیده گرفت و بسیاری را از لیست خط زد.
در یک برنامه‌ی کوتاه نمایشی که اخیراً از رادیو چهار بی‌بی‌سی پخش شد، مردی به دیدن دوست بیمارش که در آستانه‌ی مرگ است به بیمارستان می‌رود. مرد جمله‌ی ناراحت‌کننده‌‌ای را به دوستش می‌گوید که از زبان آل پاچینو در فیلم صورت زخمی شنیده است. مرد بیمار می‌گوید که فیلم را ندیده. دوستش می‌گوید: تو صورت زخمی را ندیدی؟ پس عمرت بر فناست. این فیلم در میان صد فیلمی که قبل از مرگ باید دید در ردیف سی‌وهشتم است و تو الان در حال مرگی و این فیلم را ندیدی. اما دکتری که اتفاقاً از کنار آنها رد شد، مکالمه‌ی آنها را شنید و گفت که می‌تواند دی‌وی‌دی این فیلم را از کتابخانه‌ی بیمارستان قرض بگیرد و در اختیار مرد بیمار قرار دهد. این قطعه‌ی طنزآمیز نمایشی به خوبی ماهیت مضحک چنین لیست‌هایی را نشان می‌دهد.


همشهری کین

حتی اگر پیشنهاد گاردین و لیست هزارتایی آن را جدی هم بگیریم، این لیست واقعاً کار کسانی را که دیدن این فیلم‌ها را در اولویت زندگی خود قرار می‌دهند دشوار می‌کند. آیا واقعاً کسی که این فیلم‌ها را دید حالا دیگر می‌تواند راحت سر به بالین بگذارد و بمیرد؟
تا ما بیاییم شکاف بین دیده‌ها و ندیده‌های خود را از میان فیلم‌های این لیست پر کنیم، لیست دیگری از راه می‌رسد و این بازی همچنان ادامه دارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد